دلنوشته با خدا
دلنوشته با خدا
من هم یک مخاطب خاص دارم ”
مخاطبم هر روز به من عشق میورزد
او شبها قبل از خواب برایم قصه میگوید
صبحها مرا با بوسه خود بیدار میکند
روزی پنج بار صدایم میکند تا با او عاشقانه سخن بگویم
او عاشق من است
اما
اما من گاهی دست رد به سینهی عشق او میزنم
زمانی ک صدایم میکند تا با او سخن بگویم، به او اعتنایی میکنم
کتابی پر از نامههای عاشقانه به من داده و از من خواسته بخوانمش ولی من چیزی از آن نمیدانم
شبها بدون توجه به او میخوابم و صبحها بدون یاد او بیدار میشوم
گاهی به عشقش خیانت میکنم
اما او همچنان عاشق من است…….
خدا جون کاشی روزی بتونم با افتخار بگم عاشققققققتم
کمکم کن اونی بشم که لایق عشق تو باشد
نظرات خوانندگان
تا کنون هیچ نظری درباره این مطلب ثبت نشده است
نظر جدید