دلنوشته با خدا
دلنوشته با خدا
تو نامَت عِشق
کلامَت عِشق
تمامِ خُلق و خویَت عِشق
مَنم مَخلوق
مَنم بی تابِ لذّت ها
مَنم جا مانده از این عِشق
تو آن آیینه ای هَستی
که چَشم از روی تو
بَستم...
وَ تو با مِهرِ والایَت
مَرا بَخشیدی و خواندی
برایَم قصّه ای از عِشق...
خُدایا
عِشق یَعنی تو
چه خوشبختَم
تو را دارَم...
مَرا از مَن رَهایَم کُن
خُدایا
دوستَت دارَم...
نظرات خوانندگان
تا کنون هیچ نظری درباره این مطلب ثبت نشده است
نظر جدید