لغات و معانی درس 16 فارسی
درس شانزدهم: وقتی بوعلی ،کودک بود
تازه از بستر بیماری برخاسته بود : تازه خوب
شده بود
بهبودی : تندرستی
شکرانه : کاری که برای سپاس انجام می شود
، مبارکی
رحمت : لطف و مهربانی
نذر کرده ایم : دادن مال یا چیزی یا انجام
کاری در راه خدا
سپیده دم : بامداد ، سحرگاه
سر در کتاب دارد : کنایه از سرگرم خواندن
کتاب است
سیما : چهره
بگذاریم : اجازه دهیم
واگذار کن : بسپر
نادیده بگیرم : منصرف شوم ، در نظر نگیرم
فرصت : مهلت ، زمان
پارسی : فارسی
فرا گرفتن : آموخت
اشک شوق : گریه از شادی
دل خوشی : شادمانی ، خوشحالی
دلبستگی بی اندازه : علاقه – محبت
جهش : حرکت ناگهانی
حیرت آور : شگفت آور ، تعجب آور
حقیقت : واقعیت
بی رنگ : رنگ پریده
ناگهانی : غیر منتظره ، پیش بینی
سفارش : درخواست انجام کاری – توصیه
حیرت زده : سرگشته – شگفت زده
دست بردار نبود : اصرار می کرد
برقی در چشمانش : نور امید و شادی در
چشمانش
ماجراها: داستان ها
دم به دم: پی در پی، مدام
شب وروز نمی شناسد: کنایه تمام وقت کاری
را انجام دادن
پشتکار: توان ، جدید
روی گشاده : چهره خندان و شاداب
کنجکاو : جست و جو گر
نامدار : مشهور
آسوده خاطر : آسوده دل – خیال راحت
تامل : اندیشه
ماهری : زبر دستی – مهارت
رویداد : حادثه
نقل می کرد : تعریف می کرد
چشم به دهان او دوخته بود : کنابه به دهان او
خیره شده بود که در حال حرف زدن بود
به ستوه آمدن : خسته شدن
آرام و قرار از کف داده بود : کنایه از صبر و
تحمل او پایان یافته بود