برتری قرآن
«الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُوراً» کلمهی دومی که اینجا دربارهی قرآن آمده، واژهی «نور» است که خیلی جذاب است. اوج جذابیتش به خاطر این است که از اسما الله تبارک و تعالی است. خدای متعال وقتی میخواست خود را در این پهنهی آفاق و هستی نشان دهد، از این واژه استفاده کرد: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛[۵] خدا نور آسمانها و زمین است». واژهی فوقالعاده جذاب، دوستداشتنی، الهامبخش، انرژیبخش، گرمابخش و پیشبرندهای است.
در ادبیات قرآن کریم درست در نقطه مقابلش، کلمهی «ظلمات» قرار دارد. ما برداشت حسی از نور داریم که برای فهمیدن معنای آن خیلی کمککننده است. خورشید منبع اصلی نور برای ما است و در روز، حس خیلی خوبی داریم. ضمن اینکه نورهای مصنوعی دستساز بشر، از قدیمیاش تا مدرنش، حس خیلی خوبی به انسان میدهد.
وقتی میگوییم نور، گشایش، انبساط، فراخی، وسعت، آرامش و اطمینان به ذهن ما متبادر میشود. کلمهی دیگری نیز به ذهن ما خطور میکند که خیلی جالب است: «زیبایی». نور اصلاً با جمال همراه است.
جالب است که از این واژه در اسما الله تبارک و تعالی استفاده شده و خدا متعال، این اسمش را وصف کتابش قرار داده است. نقطهی مقابلش، ظلمت نیست؛ ظلمات است.
خدای متعال توفیق داد در عهد شباب کار مفصلی دربارهی واژهی «نور» و «ظلمات» در قرآن کریم انجام دادم. خیلی شوقانگیز، حیرتانگیز و درعینحال ترسناک بود. احساس متضادی به انسان دست میداد.
منظور آنکه امام(علیه السلام)، هنرمندانه و عارفانه از واژههایی بهره برده که خداوند متعال در قرآن کریم برای معرفی خود قرآن کریم استفاده کرده است. در قرآن کریم نیز واژهی نور در چند مورد استفاده شده است. برای مثال: «فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛[۶] پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریاش کردند و نوری را که با او نازل شده است، پیروی کردند، آنان همان رستگارانند». چقدر این آیه قشنگ و عاشقانه است؟! اینها هستند که تمام ظرفیتها و استعدادهایشان به فعلیت میرسد و شکوفا میشود.
در مباحث مربوط به انسانشناسی قرآنی، کلمهی «مفلحون» کلمهی عجیبی است.
آیهی دیگری که در آن کلمهی نور آمده، این است: «یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبیناً؛[۷] ای مردم! درحقیقت برای شما از جانب پروردگارتان برهانی آمده است و ما به سوی شما نوری تابناک فروفرستادهایم». این آیه پیام جالبی دارد و آن رسالت جهانی و همیشگی قرآن کریم برای همهی مردم است. اینجا نیز لطایفی دارد که بماند؛ فقط این را بگویم که «أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ»، یعنی جنابعالی حواست هست که برایت کتابی فرستاده شده است؟ جالب است که نور، خودش آشکار و واضح است. خدا علامه طباطبایی(اعلی الله مقام الشریف) را رحمت کند. در بدایه میگوید: «ظاهرا به ذاته مظهره به غیره». یعنی اصلاً آشکار بودن، وضوح و روشنایی، در ذات آن است. ولی در این آیه برای نور، صفت مبین آمده که تأکید را نشان میدهد. قرآن به نور، آنهم نور مبین توصیف شد؛ پس کسی که آن را نمیبیند و از وضوح و آشکاری این نور سهمی نگرفته است، باید خیلی کور باشد.
خداوند متعال در سورهی مبارکهی تغابن، میفرماید: «فَامِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنزَلْنَا؛[۸] پس به خدا و پیامبر او و آن نوری که ما فرو فرستادیم، ایمان آورید». اینجا دو لطیفهی بسیار بهجتافزا و شوقانگیز عرض میکنم. اول نسبت قرآن کریم در جلوهی نور با پیغمبر اکرم(ص) است که از اتفاق، از اوصاف وجود نازنین او هم نور است. حال به این نسبت دقت کنید: «وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذی أُنزِلَ مَعَهُ؛[۹] و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند». نوری که با پیامبر اکرم(ص) فرستادیم، «نورٌ عَلی نورٍ، و نورٌ مِن النور» است. جمال و جلال قرآن در تجلی تام و نهایی، میشود جلال و جمال محمد مصطفی(صلوات الله علیه و آله). تجلیاش در سیمای فاطمی، اعلا و ابها است که «وَلها جَمالٌ لَیس فَوق جماله الّْا جَمال الله وَلَها جَلالٌ لَیسَ فَوقَ جلاله الّا جلال الله؛ برای آن جمالی است که برتر از آن جمالی نیست، جز جمال خداوند؛ و برای آن جلالی است که برتر از آن جلالی نیست، جز جلال خداوند».