ضرورت ارتباط با دیگران
برای اینکه بتوانیم یک ارتباط موثر ایجاد کنیم، ابتدا باید بدانیم که برقراری ارتباط با دیگران چه اهمیت ها و چه فوایدی برای ما دارد و دلیل آنکه با دیگران باید ارتباط برقرار کنیم، چیست؟
برقراری ارتباط با دیگران یکی از مهمترین موضوعات زندگی ماست! شاید با این موضوع زیاد موافق نباشید، من خودم قبلا موافق همین موضوع بودم و میگفتم روابط که اصلا مهم نیست، حتی دیگران هم اصلا اهمیتی ندارند، یعنی اینقدر ذهنم خراب بود و اصلاً متوجه این موضوع مهم نبودم تا درکی برای من باز شد و آرام آرام متوجه شدم که دیگران و ارتباط با آنها موضوعی بسیار مهم است و به اهمیت ارتباط با دیگران پی بردم. میخواهیم در ادامه مقاله، نکاتی را باهم بررسی کنیم تا از اهمیت و فواید برقراری ارتباط با دیگران بیشتر مطلع شویم.
1. اهمیت وحدت
وحدت موضوع مهمی است که شاید ما به درستی مفهوم آنرا نمیدانیم. وحدت یعنی یکپارچگی و باهم یکی شدن. ما به وحدت نیاز داریم و بدون داشتن وحدت خیلی کارمان سختتر میشود. اکثر ما تمایل داریم فقط و فقط به خودمان توجه کنیم و همه چیز را برای خودمان میدانیم و اهمیتی برای دیگران و یا جهان هستی قائل نیستیم. برای مثال اگر به بیرون برای تفریح رفته باشیم و باران بگیرد، بسیار عصبانی میشویم که چرا باران کار ما را خراب کرده است و پیش خود نمیگوییم که جهان هستی کلی فعل و انفعال و کلی برنامه ریخته است و پشت این بارانی که در حال بارش است کارهای زیادی خوابیده است، فقط فکر کار خودمان را میکنیم و این نشانه خودشیفتگی ماست و ارزشی برای جهان هستی و وحدتی که بین ما هست قائل نمیشویم و پیش خود نمیگوییم اگر این جهان و باران های آن نبود، آیا ما دیگر معنایی پیدا میکردیم؟ آیا اگر این باران ها نبود ما از بیآبی هلاک نمیشدیم و همه جا را به دنبال آب نمیگشتیم؟ آیا دیگر فکر تفریح به سرمان میزد؟
دیگران هم به همین شکل است و اهمیت زیادی در زندگی ما دارند ولی شاید به چشممان نیایند. برای مثال اگر پدر و مادر ما نبودند آیا ما اصلا به این مقطعی که هستیم میرسیدیم که حالا بخواهیم به اهمیت ارتباط فکر کنیم؟ اگر مادرمان در بچگی به ما فقط شیر نمیداد ما به سرعت هلاک میشدیم و اثری از ما باقی نمی ماند، باقی مراقبتهایش به کنار.
از امروز فکر دوباره درباره دیگران کنید و ببنید که پدر و مادرتان، معلمینتان، خانوادهتان، دوستانتان، همسایههایتان و غیره اگر نبودند چه اتفاقاتی در زندگی شما می افتاد؟ قبول کنید که همه کارها را به تنهایی نمیشود انجام داد و نیاز به دیگران خواهیم داشت٬ پس اولین موضوع برای اهمیت ارتباط٬ همین موضوع است.
2. کمک کردن دیگران به ما
حال اگر ما و دیگران به یکدیگر کمک نکنیم چه اتفاقی می افتد؟ اگر همه ما فقط به فکر خودمان باشیم٬ آیا زندگی زیبایی را میتوان تجربه کرد؟
نمیدانم که شما در چه سنی هستید ولی فکر کنید اگر تا رسیدن شما به این سن کسی به شما کمک نمیکرد، چه اتفاقی می افتاد؟ خیلی اوقات ما فقط با کمک کردن دیگران زنده هستیم، پس ببینید که دیگران چقدر در زندگی ما تاثیر دارند. اگر ما یک درخواستی از دیگران داشتیم که هیچ کس برایمان انجام نمیداد، چه میکردیم؟
3. سهولت کارها و اهداف با داشتن روابط
شاید افرادی را دیده باشید که روابط قوی دارند؛ اینگونه افراد کارهایی که دارند به سرعت و به آسانی پیش میرود و خیلی راحت به اهدافشان میرسند. این افراد گاهی با یک تلفن ساده ،کاری را حل میکنند که برای فردی که دارای روابط قوی نیست، شاید روزها طول بکشد.
برای مثال اگر شما یک رابطه خوب با یک تعمیرکار ماشین داشته باشید به راحتی میتوانید با یک تلفن کار خود را حل کنید ولی اگر کسی را نشناسید خیلی بیشتر اذیت خواهید شد و این تنها یک مثال بسیار کوچک است.
اگر دایره ارتباطی قوی را ایجاد کرده باشیم میتوانیم استفاده های بسیار زیادی ببریم و دیگران کارهای زیادی را میتوانند برای ما انجام دهند. یکی از ملموسترین نکات اهمیت برقراری با دیگران همین موضوع است.
4. تبادل تجربه ها و اطلاعات
بی شک یکی دیگر از فواید داشتن ارتباطات، تبادل تجربه ها و اطلاعات است. تجربه پدر علم است و اگر هر فردی بخواهد یک موضوع را خودش تجربه کند، باید تمام عمر خود مشغول آزمون و خطا باشد. از طرفی میتواند به راحتی از تجربیات دیگران استفاده کند تا زمان بیشتری را بتواند صرف موضوعات جدید کند و قطعا احتمال خطا بسیار کمتر میشود.
ما با داشتن ارتباطات قوی میتوانیم از تجربیات و اطلاعات افراد در هر زمینه استفاده کنیم و نیاز به این نخواهیم داشت که هر موضوعی را خودمان دوباره تجربه کنیم.
5. اهمیت ارتباط و داشتن احساس شادی بیشتر
افرادی که داری ارتباطات بیشتری هستند، عموما افراد شادتری هستند به نسبت افرادی که ترجیح میدهند تنها باشند و تنها زندگی کنند. وقتی که انسان در جمع و در گروهی زندگی میکند، احساس دلگرمی بیشتری میکند.
نسل قدیم تر از ما افراد شادتری بودند چون بیشتر حواسشان به گروه و جمع بودنشان بود و همیشه دور هم جمع میشدند و از حال هم خبر داشتند.
همین دور هم بودن، حس و حال انسان را بهتر میکند. شاید یک غذای ساده و درکنارهم بیشتر به دل آدم بچسبد تا یک غذای بسیار عالی ولی به تنهایی.
حتما تجربه جمع های کوچک را داشته اید و هرچقدر این جمع ها، بی ریا تر و به دور از خودشیفتگی و غرور باشد، صفای بیشتری دارد به گونه ای که بعد از جمع آدم احساس میکند یک چیزی گم کرده است.
بهتر است خود را در معرض جمع های بیریا و صمیمی قرار دهیم، جمع هایی که پشت هم بودن شعار اصلیشان است تا ببینیم چقدر حس و حال بهتری نسبت به قبل خواهیم داشت.
6. رهایی از حس تنهایی
احساس تنهایی یک حس بسیار درآور است و خیلی اوقات ما حاضر هستیم هر کاری انجام دهیم تا از این احساس زجرآور بیرون بیاییم و برقراری ارتباط با دیگران میتواند کاری کند تا این حس دور شویم و آن را به فراموشی بسپاریم.
این احساس به گونه ای ما را دور افتاده نشان میدهد و کاری با ما میکند که انگار از همه و همه دور هستیم و یک احساس افسردگی در دراز مدت میتواند برای ما به ارمغان بیاورد.
خیلی از افراد را میشناسم که فقط به خاطر اینکه از تنهایی به گونهای میترسند و این احساس را اصلا دوست ندارند، شروع به ارتباط برقرار کردن با دیگران میکنند و شما هم میتوانید از این موضوع استفاده کنید و اگر احساس تنهایی دارید اول دِلتان را با حضورِ خداوند آغشته کنید و بر او توکل کنید و دوم میتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید تا از این احساس بیرون بیاید.
7. احساس ارزشمندی بیشتر
احساس اززشمندی احساسی بسیار مهمی است و اگر ما این احساس را نداشته باشیم به گونهای انگار که نمیتوانیم زندگی کنیم و مردهایم و همهی ما به گونهای به این احساس، نیازمند هستیم و داشتن این احساس تأثیرات بسیار زیادی را در سلامتی ذهنی، روانی و جسمی ما میگذارد.
وقتی که ما میتوانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم،اعتمادبهنفس و لیاقت خود را بالا میبینیم و از این رو احساس ارزشمندی میکنیم. هنگامی که میبینیم دیگران با ما تماس میگیرند، به ما سلام میکنند و کارهایی را با همکاری ما انجام میدهند، احساس میکنیم که برای این جهان مفید هستیم و لیاقتِ زندگی در آن را داریم و در غیر این صورت، احساس بیکفایتی و بیارزشی زیادی میکنیم.
ارتباط برقرار کردن با دیگران و معاشرت با آنها اگر به صورتِ خوب انجام شود و ما عزتِ آنها را نگه داریم و به آنها احترام بگذاریم، متقابلاً از سوی آنها احترام نیز دریافت خواهیم کرد و این مورد احترام قرار گرفتن، دوباره به ما کمک میکنند که احساسِ ارزش کنیم.
وقتی که در خود احساس ارزشمندی کنیم و خود را فرد لایقی بدانیم به دیگران محبت و عشق میورزیم چون به گونهای به این باور رسیده ایم که ما ارزشمند هستیم و میتوانیم اعتماد و رضایتِ خاطر آنها را جلب کنیم؛ از این رو ارتباط برقرار کردنِ با دیگران اهمیت بسیار زیادی را در زندگی ما ایجاد می کند چون احساس ارزشمندی به ما میدهد.
8. احساس امنیت
احساس امنیت داشتن برای خیلی از ما بسیار مهم است و حاضریم هر کار را برای آن انجام دهیم و هرچند این احساس را ما باید به صورتِ درونی در خودمان نهادینه کنیم و احساس امنیت کامل را زمانی خواهیم کرد که وجود خداوند را احساس کنیم و خود را در زیر پرچم او ببینیم اما به گونهای داشتنِ وحدت با دیگران و ارتباط برقرار کردن با آنها نوعی احساس امنیت را در ما ایجاد میکند. وقتی که ما با دیگران هستیم احساس میکنیم که پشتمان گرم است و دلگرمتر به زندگی نگاه میکنیم.
شاید این موضوع برای شما اتفاق افتاده باشد که میخواستهاید یک خریدِ نسبتاً مهم را انجام دهید، مثلاً یک یخچال فریزر خریداری کنید؛ اگر دوست و آشنایی در این زمینه داشته باشید که کارش فروش یخچال فریزر باشد و شما به پیش آن فرد بروید، احساس امنیت بیشتری را خواهید کرد. احساس میکنید که آن فرد از خودِ شماست و پول اضافی را برای خرید یخچال از شما نمیگیرد و یا جنسِ تقلبی را به شما نمیاندازد؛ چرا شما چنین احساسی را می کنید؟ چون میدانید که این شخص که با شما ارتباط دارد، رابطهای ارزشمند و هیچوقت نمیآید رابطه خود را با شما سرِ این موضوعات خراب کند و پُشت شماست و خیر و صلاح و خوبیتان را میخواهد و حالا اگر شما میخواستید همین یخچال را از کسی که نمیشناسید و با او ارتباط ندارید خریداری کنید، احتمالاً همیشه ترسِ این را داشتید که یا کالای تقلبی را به شما بدهند و یا پولِ بیشتری را از شما بگیرند اما هنگامی که خرید خود را از کسی که میشناسید، انجام میدهید؛ به نحوی امنیت بیشتری را احساس میکنید و خیالتان از این بابت راحتتر است.
9. بالا رفتنِ قدرت و گسسته نشدن
اگر که ما با دیگران ارتباط برقرار کنیم و همگی با هم به وحدت رسیده باشیم، قدرت بسیار خارقالعاده را پیدا خواهیم کرد. شاید این موضوع را در کشورهایی که اتحادِ بهتری با یکدیگر دارند دیده باشید. کشورهایی که افرادی که در آن زندگی میکنند اتحاد و وحدت بیشتری را با هم دارند، بسیار قدرتمندتر هستند و از هم پاره کردن و گسستن آنها بسیار سخت و گاهی ناممکن است و برعکس آن کشورهایی که شهروندان آن افرادی تَکرو باشند و هر کس به فکر کار خودش باشد، قدرتِ کمتری دارند و راحت تر میتوان آنها را از بین برد و شکست داد.
این موضوع دقیقا در روابط ما نیز صادق است و هر چقدر با دیگران ارتباطِ بیشتر و موثرتَری داشته باشیم و با آنها به وحدت برسیم و به اصطلاح پُشت یکدیگر را خالی نکنیم، بسیار قدرتمندتر خواهیم شد و کسی نمیتواند به ما صدمه و لطمه بزند.
این گفته در قرآن نیز به ما ذکر شده است و آیه شریفه زیر به ما توصیه میکند که هیچ وقت از یکدیگر مُتفرق نشوید و همیشه بر وحدت و یکی بودن با دیگران پایبند باشیم.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿103﴾
و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند باشد که شما راه یابید.
معنی آیه بالا این است که بر ریسمان الهی چنگ بزنیم و متفرق نشوید و ما هم هر چه بیشتر به این توصیه گوش کنیم خوبیهای بیشتری را خواهیم دید. فرض کنیم اگر پنج نفر با هم شراکت کاری را داشته باشند و به همدیگر بسیار متعهد باشند و به تیم بودن و وحدتِ شان فکر کنند و در واقع کسی نخواهید حرفِ خود را به کُرسی بنشاند، بسیار قدرت این شرکت بالا میرود چون همیشه چند نفر، بهتر از یک نفر میتوانند فکر کنند و تصمیمگیری کنند.
در رابطه با اهمیت وحدت ما با دیگران هرچقدر هم صحبت کنیم و هر چقدر هم از خوبیهای آن بگوییم کم بوده است چون قدرت ما را آنقدر افزایش میدهد که حَد و حساب ندارد اما این موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و ما کمتر به سمت وحدت و باهم بودن میرویم و بیشتر فقط حرف آن را میزنیم و به صورت تئوری آن را دنبال میکنیم ولی در عمل کمی ضعیف هستیم و اگر با قدرت به آن عمل کنیم، خواهیم دید که از این رو به آن رو میشویم و تغییرات بزرگ و شِگرفی را تجربه خواهیم کرد
10. گرفتن راهکار از دیگران
ما وقتی که با دیگران ارتباط برقرار میکنیم گاهی اوقات مشکلاتی را که داریم با آنها در میان میگذاریم و اصطلاحا – درد و دل – میکنیم.در همین حین میتوانیم مشکلاتمان را به آنها بگوییم و از آنها بخواهیم تا راهکاری را در این میان برای ما پیدا کنند و به ما بدهند. اگر شما افرادِ مناسبی را برای برقراری ارتباط پیدا کرده باشید و از آنها ایده و راهکار بخواهید؛ از اینکه چه راهکارهایی به شما پیشنهاد میکنند، شگفت زده خواهید شد و خواهید دید که چقدر این موضوع میتواند زندگی شما را زیباتر و راحتتر کند. برای همین موضوع داستان کوتاهی را برای شما بیان میکنم تا متوجه شوید که چقدر این موضوع موثر است.
دیروز پیش یکی از پسر عمه هایم رفته بودم که کارگاه شیرینی پزی دارد و تمامی برادرانش نیز در همین شغل هستند. برای تعریف کرد که برادرش پیشش آمده بود و گِله کرده بود که چرا درآمدم مانند قبل نیست و افراد زیادی پیدا شده اند که شیرینیهایی که ما تولید میکنیم را تولید میکنند و بازار را خراب کردند و خواستار راه کاری شده بود که بتواند درآمد خود را مانند قبل کند. پسرعمه ام به او چند ایده جدید برای تولید شیرینی های جدید گفته بود و این ایدهها بسیار ساده بودند. میگفت فردایش به کارگاه من آمد و ایدههایی را که گفته بودم اجرایی کرده بود و شیرینی های جدید را آورده بود و میگفت بعد از دو هفته سفارش های بسیار زیادی را از همین شیرینی های جدید گرفته بود و درآمدش افزایش پیدا کرده بود.
همین طور که میبینید ارتباط برقرار کردن با دیگران، میتواند چنین خوبیهایی را نیز برای ما داشته باشد و گاهی میتواند یک ایده ساده که از یک دوست میگیرید، مشکلتان را به کلی حل کند.
11. پیدا کردن درک بهتر نسبت به خودتان و اطراف
یکی دیگر از عواملی که اهمیت برقراری ارتباط با دیگران را بسیار بالا میبرد این است که ما دیدگاه بهتری نسبت به خودمان و اطرافمان پیدا خواهیم کرد. شاید برای تان پیش آمده باشد که دوستِتان یکی از عیب های بزرگتان را که شاید خودتان اصلاً فکرش را هم نمیکردید، به شما بازگو کرده باشد.
ما به دلیل اینکه غرقِ زندگی خودمان هستیم، نمیتوانیم از بیرون به خودمان نگاه کنیم و ببینیم چه عیبها و ایرادهایی را داریم. همیشه کسی که از بیرون ناظرِ یک موضوع باشد، بهتر میتواند متوجه شود که چه باید کرد و اصطلاحاً چون ما خودمان در « گُودِ زندگی » هستیم، متوجه این موضوعات نمیشویم و دیگران در این موضوع میتوانند کمک بسیار زیادی را به ما بکند و یا حتی میتوانیم استعداد هایی را که حتی فکرش را هم نمیکردیم،در خودمان کشف کنیم.شاید ما در گفت و گو کردن مهارت بسیار خوبی داشته باشیم اما خودمان این موضوع را ندانیم و وقتی دیگران به ما میگویند که چقدر خوب صحبت میکنی، تازه خودمان متوجه میشویم که ما استعدادِ بسیار زیادی در این رابطه داریم و شاید همین پیدا کردن استعداد های کوچک، مسیر زندگیمان را به کلی تغییر دهد.
در واقع این یکی از موضوعات خودشناسی است و دیگران میتوانند نقاط قوت و ضعفِ شما را به شما بگویند و شما میتوانید به کمک آنها خودتان را بهتر بشناسید.
از طرفی دیگر هرکسی دیدگاه و طرز فکر مختص به خود را دارد و شما وقتی با آنها در رابطه با یک موضوع صحبت میکنید،میتوانید دیدگاهها و طرز فکرهای جدیدی را نسبت به یک موضوع پیدا کنید.
نتیجه گیری:برقراری ارتباط با دیگران در زندگی ما بسیار مهم است و کاری میکند که هم ما راحت تر و سریع تر به اهدافمان برسیم و هم از کمک و تجربیات و اطلاعات دیگران بیشتر بهره مند شویم و کلا به گونه ای ما در جمع و وحدت معنی پیدا میکنیم و بدون دیگران، ما نیز کسی نخواهیم بود .با داشتن ارتباط با دیگران حس و حال بهتری را تجربه خواهیم کرد و از زندگی بیشتر لذت خواهیم برد.